مشروطه مشروعه
آيت الله مصباح در ماجراى مشروطه میفرمایند: سؤال می شود كه: دين، با حكومت چه ارتباطى دارد؟ می گویند: دين، نبايد توى سياست دخالت كند،
اين تفكريه كه از اوايل دوران مشروطيت، مشروطه خواه هاى سكولار و تربيت شده هاى انكلستان و فرانسه، مطرح كردند. تقی زاده ها از درون آن تفكر بيرون آمدند.
آنها می گفتند: ما، وقتى به سعادت مى رسيم، كه از فرق سر تا ناخن پا، فرنگى بشويم، دين هم حسابش جداست.
آن كسى كه مخالف اين كار بود، يک آخوند بود. گفت: اين، راه خطرناكي است مشروطه اى كه شما می گوئید، و مى خواهید كاملآ از دين جدا باشد، را ما قبول نداريم.
ما آن مشروطه اى را قبول داريم، كه با دين آميخته باشد؛ يعنى مشروطه ى مشروعه باشد،ايشان را، يعنى شيخ فضلالله نورى را، خيلى زود دار زدن؛ تا ماجرا رو تمام كنند، و اين فكر، پخش نشود.
آنها همه ى نقشه شان كشيدند، براى اينكه دين، از جامعه جدا بشود، ولى شيخ اين را فهميد، و فرياد زد كه: اينجورى درست نيست من تا حالا از مشروطه حمايت می كردم؛ اما آن مشروطه اى كه مشروعه باشه. اگر شما داريد از يک مشروطه اى حرف مى زنيدكه دين درآن نيست، من قبول ندارم.
تو همين ميدان توپخانه تهران، شيخ را اعدام كردند، و خيلى از مشروطه خواه هاى مسلمان نمازخوان، حتى پسر شيخ فضل اله، براى دار زدن پدرش، كف زدند.
مدرس هم معتقد بود : ديانت ما، عين سياست ماست؛ و سياست ما، عين ديانت ماست ، يعنى دين بايد همه جا حضور داشته باشد. اگر يک نظام، نظام اسلامى باشد، بايد آموزش و پرورش اش هم اسلامى باشد، فرهنك و هنرش هم بايد اسلامى باشد.
1388/9/24